آخرین مطالب
امکانات وب
متنفرم از اینکه بعضی حرفا رو نمیشه زدمیمونه تو گلو میشه یه کلاف بزرگ که بعضی وقتا راه نفستو بند میاره
دستای یخ زده از اعصاب خرابم
خیلی سخته برای آدما که کسی بخواد با خودش حداقل دوماه خلوت کنه؟؟؟؟؟؟
تا حالا شده این حس و داشته باشین که بخوایین با خودتون خلوت کنین؟
بهم بگین چه جوری میشه به اطرافیان اینو گفت که نپرسن چی شده؟
اول مهر...برچسب : نویسنده : dokhtnevesht بازدید : 34
دوستای خوشگلم امروز خبری شنیدم که هنوز بهش که فکر میکنم ته دلم میلرزهقراره دوشنبه برم کربلا
دعا کنین که پام برسه اونجا واقعا احتیاج داشتم بهش
دعا گوی همتون هستم
برچسب : نویسنده : dokhtnevesht بازدید : 32
بعد از یک هفته دوباره برگشتم و پشت میز قشنگم نشستم
خیلیییی خوب بود
انگار زندگی متوقف شده بود
انگار هیچ مشکلی نیست
خلاصه که هرچی بگم کمه
ان شاالله قسمت تک تکتون اول مهر...برچسب : نویسنده : dokhtnevesht بازدید : 34
نگذاشتن دو روز خوش باشم به خوشی سفر
امروز گفتن دیگه نیا
خب اخه مگه خبر بد و اینجوری میدن؟
یعنی میشه اینجوری نشه
آخه مگه میشه دیگه نیام سر کار؟ اول مهر...برچسب : نویسنده : dokhtnevesht بازدید : 37
من هیچوقت درک نکردم بعضی از کارای (بعضی از)آقایونو
چی میشد به جدای گذاشتن کامنتای که کلی نخ و... توش موج میزنه و خودشونم میدونن که به صورت خصوصی میذارن
کامنت عادی بذارن نظرشونو
ن اینکه به کسی که نمی اول مهر...برچسب : نویسنده : dokhtnevesht بازدید : 37
نوشتن کار آسونی نیست...
بعضی وقتا به این فکر میکنم که چقدر دوست دارم بنویسم
ولی
وقتی میخوام شروع کنم نمیدونم از کجا و چی بنویسم:(
یادش بخیر دوسال پیش رمان مینوشتم،با دستگاه تایپ ولی بعد از آتیش سوزیه اول مهر...برچسب : نویسنده : dokhtnevesht بازدید : 33
وقتی حرف از وابستگی میشه بنظرم حتما نباید علاقه ایی در کار باشه...
بعضی از وابستگیا فقط مجذوب شدنه
الان دیگه فکر کنم جوونی نباشه که اینستا وتلگرام و فیس بوک و توئیترو... نداشته باشه
فکر کنمم خیالیامون اول مهر...برچسب : نویسنده : dokhtnevesht بازدید : 37
امروز برای اولین بار تنها رفتم بیرون و راه رفتمکافه رفتم و برای خودم خاطره درست کردم
تاحالا تجربه تنهایی بیرون رفتن و نداشتم
ولی واقعا لذت بخش تر از چیزی بود که فکرشو میکردم
بنظرم شمام هرازگاهی برا خودتون تنهایی خوشبگذرونین
شبتون قشنگ
برچسب : نویسنده : dokhtnevesht بازدید : 35
سلام بعد از چهارسال برگشتم.
چقدر اینجا رو دوست داشتم
چقدر زندگیم عوض شد ولی حسم به اینجا نه
البته دیگه همه درگیر اینستا و.. هستن ولی هیچ جا اینجا نیست
وبلاگ قبلیم اسمش فرق داشت والبته یکم یادم رفته مدل کار کردن بااینجا
یکم فرصت لازم دارم که وبلاگ جون بگیره مثل قبلی ممنون که همراهی میکنین
نوشته شده توسط *fateme* | لینک ثابت | اول مهر...روز اول مهر شروع شده و امروز انقدر شلوغ بود که دیر تر به سرکارم رسیدم.
مترو پر بود از بچه های قد ونیم قد با یونیفرم مدرسه و کوله پشتی نوچقدر دلم هوای روزای اول مهر مدرسه رو کرد که بعد از کلی تو سف وایسادن و تموم شدن سخرانی تمام
عوامل مدرسه رضایت میدادن بریم سرکلاس و همه با چه هیجانی سعی به زودتر رسیدن و تصاحب بهترین جا میکردیم
یادش بخیر بعضی وقتا به این فکر میکنم که ای کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم.
ممن اول مهر...برچسب : نویسنده : dokhtnevesht بازدید : 35